هدف: شدت و فاجعه انگاری درد همراه با پریشانی روانشناختی همواره مشکلی قابل ملاحظه در بیماران مولتیپل اسکلروزیس محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر آموزه های اسلامی- ایرانی بر شدت درد، فاجعه انگاری درد و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر در برگیرنده تمامی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس شهر تهران در سال 1398 بود که در انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران عضویت داشتند. با عنایت به شبه آزمایشی بودن طرح، نمونهای به حجم 30 نفر با توجه به معیارهای شمول از بین افراد جامعه آماری به صورت در دسترس انتخاب شدند. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان ذهن آگاهی مبتنی بر آموزه های اسلامی- ایرانی شرکت کردند؛ در حالیکه اعضای گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل
پرسشنامه چندوجهی درد وستهاون - ییل (1995)، مقیاس فاجعهانگاری درد سالیوان و همکاران (1995) و مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر (2003) بوده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیره نشان داد درمان ذهن آگاهی مبتنی بر آموزه های اسلامی- ایرانی بر شدت درد (17/19=
F؛ 000/0=
P) و پریشانی روانشناختی (81/42=
F؛ 000/0=
P) تأثیر معناداری دارد. علاوه بر این، آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد مداخله تأثیر معناداری بر فاجعه انگاری درد (77/34=
F؛ 000/0=
P) و زیرمقیاسهای نشخوار ذهنی (77/208=
F؛ 000/0=
P) و بزرگنمایی (20/5=
F؛ 000/0=
P) دارد.
نتیجهگیری: طبق یافتههای این مطالعه، درمان ذهن آگاهی مبتنی بر آموزه های اسلامی- ایرانی سبب کاهش شدت درد، فاجعه انگاری درد و پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میشود و نمایانگر افقهای تازه در مداخلات بالینی است و میتوان از آن به عنوان یک روش مداخلهای مؤثر سود جست. بنابراین، به نظر میرسد این مداخله آموزشی برای زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نیز کاربردی است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
بالینی دریافت: 1399/3/31 | انتشار: 1399/5/11